- گردن خاریدن (زِ خوا / خا دَ)
کنایه از عذر آوردن و بهانه کردن باشد. کنایه از بهانه آوردن و درنگ کردن است. (آنندراج). اظهار تفکر و تحیر. (غیاث) :
ز تیغی کآنچنان گردن گذارد
چه خارد خصم اگر گردن نخارد.
نظامی.
پس از صد وعده کم دادی ترا امروز می بینم
بیاور بوسه ای، گردن چه میخاری چه میگویی ؟
اوحدی.
گره تا میتوانی باز کن از کارمحتاجان
چو بیکاران به ناخن گردن خود را مخار اینجا.
صائب.
، ستیزیدن و درافتادن با کسی:
با خود مرا به خشم میار ای چرخ
گردن مخار ضیغم غضبان را.
قاآنی
ز تیغی کآنچنان گردن گذارد
چه خارد خصم اگر گردن نخارد.
نظامی.
پس از صد وعده کم دادی ترا امروز می بینم
بیاور بوسه ای، گردن چه میخاری چه میگویی ؟
اوحدی.
گره تا میتوانی باز کن از کارمحتاجان
چو بیکاران به ناخن گردن خود را مخار اینجا.
صائب.
، ستیزیدن و درافتادن با کسی:
با خود مرا به خشم میار ای چرخ
گردن مخار ضیغم غضبان را.
قاآنی
