جدول جو
جدول جو

معنی گردن خاریدن - جستجوی لغت در جدول جو

گردن خاریدن
(زِ خوا / خا دَ)
کنایه از عذر آوردن و بهانه کردن باشد. کنایه از بهانه آوردن و درنگ کردن است. (آنندراج). اظهار تفکر و تحیر. (غیاث) :
ز تیغی کآنچنان گردن گذارد
چه خارد خصم اگر گردن نخارد.
نظامی.
پس از صد وعده کم دادی ترا امروز می بینم
بیاور بوسه ای، گردن چه میخاری چه میگویی ؟
اوحدی.
گره تا میتوانی باز کن از کارمحتاجان
چو بیکاران به ناخن گردن خود را مخار اینجا.
صائب.
، ستیزیدن و درافتادن با کسی:
با خود مرا به خشم میار ای چرخ
گردن مخار ضیغم غضبان را.
قاآنی
لغت نامه دهخدا
گردن خاریدن
خارش دادن گردن، عذر آوردن بهانه آوردن: زتیغی کان چنان گردن گذارد چه خارد خصم اگر گردن نخارد ک (نظامی)، تحیر نمودن اظهار تعجب کردن: گره تا میتوانی باز کن از کار محتاجان چو بیکاران بناخن گردن خود را مخار اینجا (صائب)، تحریک کردن: با خود مرا بخشم میارای چرخ، گردن مخار ضیغم غضبان را. (قاآنی)
فرهنگ لغت هوشیار
گردن خاریدن
((~. دَ))
عذر آوردن، بهانه آوردن
تصویری از گردن خاریدن
تصویر گردن خاریدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گردن خاراندن
تصویر گردن خاراندن
کنایه از عذر آوردن، بهانه آوردن
فرهنگ فارسی عمید
(زَ نِ تَ)
چیزی را به بهای بسیار خریداری کردن. مقابل ارزان خریدن. ارهان. مغالات. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا